پيدايش کاغذ، سرفصل فن چاپ و انتشار کتاب و روزنامه نگاري است. درست است که پيش از آن آثار مهم بزرگان و دانشمندان و شعراي دنيا و نيز مکاتبات و محاسبات و قراردادها، روي پوست حيوانات و نباتات نوشته و پخش مي شود، ولي اختراع و پيدايش کاغذ بود که وسيله جديد و بزرگي د رتوسعه دانش و اطلاعات و اخبار در آسيا و اروپا بوجود آورد و کشورهايي که به اين صنعت فرهنگي دست پيدا کردند، توانستند آثار علمي و ادبي و اجتماعي خود را بطور منظم و آسان بين جامعه و همسايگان خويش پخش کنند و رونق دهند. مورخان عقيده دارند در سال 105 ميلادي صنعت توليد کاغذ در چين اختراع شد و در قرن بعد به ساير نقاط آسيا و سرانجام آسيا و سرانجام به اروپا راه پيدا کرد.
سمرقند اولين شهر ايران بود که در سال 751 ميلادي صنعت کاغذسازي در آن رواج يافت و بعد از آنکه اعراب نقاط مختلف آسياي جنوبي ترکمنستان کنوني را تسخير کردند، صنعت کاغذ به ساير نقاط امپراتوري اسلام توسعه پيدا کرد. در حقيقت در اواسط قرن هشتم ميلادي در جريان هجوم اعراب به ماواءالنهر و استانها شمالي ايران، عده يي از زندانيان چنين که امير اعراب شدند، به توليد کاغذ در سمرقند پرداختند. و از آن به بعد کاغذ سازي در شهرهاي ديگر ايران داير شد. و اين صنعت از طريق ايرانيها به ساير نواحي دنياي اسلام و از اين رهگذر به قاره اروپا انتقال يافت. تاريخ پيدايش صنعت کاغذ در نقاط ذيل خط سيرتوسعه اين وسيله مهم ارتباطي را و نيز نقشي را که ايران و آسيا در آن دانسته اند به خوبي روشن مي سازد:چين-105 ميلادي، ترکستان-159 ميلادي، تورمان-399 ميلادي کشمير-600 ميلادي، سمرقند751 ميلادي، بغداد-793 ميلادي، مصر-900 ميلادي، مراکش-1100ميلادي، اسپانيا 1150 ميلادي، ايتاليا-1270 ميلادي، آلمان-1390 ميلادي، انگليس-1394 ميلادي، آمريکا-1690 ميلادي. جالب توجه اينجاست که صنعت کاغذسازي موقعي در سمر قند رواج پيدا کرد که ايرانيها بنه کمک خاندان عباسي، حکومت بني اميه را سرنگون ساختند و نفوذ سياسي و اقتصادي و اجتماعي خود را در بدن اسلام توسعه دادند. در حقيقت نفوذ ادبي و سياسي ايرانيها از آغاز خلافت عباسي(د 750 ميلادي) با توسعه صنعت کاغذسازي، انقلاب فرهنگي بزرگي در خاورميانه بوچود آورد و توسعه تمدن ايران و اسلام در قرن بعدي مرهون اين آميزش تاريخي است. سمرقند با امکانات وسيع و قدرت توليدش شهر بزرگ بازرگاني بود و ماواءالنهرکه سمرقند يکي از شهرهايش بود، مرکز پرورش شعراي بزرگ ايران گرديد و کتابخانه هاي متعددي در آنجا داير شد. صنعت کاغذسازي که در اين دوره ي منحصر به ايران و اعراب بود باعث شد آثار علمي و فلسفي و ادبي ايرانيها و دنياي اسلام از سمرقند گرفته تا بغداد و مصر توسعه پيدا کند و بالاخره راه خود را به اروپا و کشورهايي مثل اسپانيا بگشايد. سمرقند و نواحي اين شهر به علت آب و هواي ملايم و رواج کشت کتان و شاهدانه که لازمه صنعت کاغذ بود، مدتي طولاني مرکز بخش اين وسيله ارتباطي و فرهنگي باقي ماند. در دوران خلافت هارون الرشيد عده ي زيادي از متخصصان کاغذسازي اين شهر به بغداد منتقل شدند و از آن پس بغداد و دمشق مرکز توليد و تقسيم صنعت کاغذ سازي قلمرو خلفا شد. با توليد کاغذ ، صنعت کتاب سازي در ايران پيدا شد.تاريخ نويسان تکامل خط «کوفي»را توسط ايرانيان مرهون توسعه صنعت کاغذ مي دانند.در قرن يازده ميلادي صنعت کاغذسازي در ايران، نه تنها در ساير نقاط اسلامي بلکه در دنياي آن روز بي نظير بود. توسعه اين هنر و صنعت سبب شد که قسمت مهمي از آثار ادبي و هنري ايران در خاورميانه و آفريقا و اروپا پخش شود، و صنعت کاغذ و فن کتاب سازي، تغييرات مهمي در گسترش عقايد سياسي و اجتماعي طبقات مختلف آن زمان بوجود آورد.نسخه هاي گرانقيمت کتاب «قابوسنامه»و شاهنامه فردوسي، و ديگر متن هاي معتبر فارسي در موزه هاي مختلف دنيا نشاني از اثرات فوق العاده ي اين رشته از وسايل ارتباطي است که توسط ايرانيها تأسيس و تکميل شده است.
وقايع نويس و خبرنويسي
پيشرفت وسايل ارتباطي و توسعه صنعت و کاغذ و کتاب سازي در ايران سبب شد در دوره ي حکومت خلفاي عباسي و بعدها در دوره ي فرمانروايي سامانها و تيموريها؛ شغل وقايع نويس و خبرنويس در دربار و ادارات دولتي همچنين بين انسانها و فرمانداريها رواج پيدا کند. مثلاً در اواخر حکومت خلفاي عباسي خبرنويسان آن زمان که به «صاحب البريد» معروف بودند، اخبار وقايع مهم مملکتي را در روزنامه هاي خصوصي که در چندين نسخه محدود تهيه مي شد، نوشته براي حکمرانان مختلف مي فرستادند. از جنبه توسعه و رواج شغل وقايع نويسي سلسله ي تيموري دوره ي بسيار مهمي بشمار مي رود.حکمرانان تيموري براي اولي بار دردتاريخ ايران، سمت وقايع نويس را در ادارات و استان های مختلف به رسميت شناختند و شاهان اين دوره اشخاص بسيار مطلع و نويسندگان برجسته دولتي را به اين سمت منصوب کردند. وظيفه ي وقايع نويسندگان دوره تيموري اين بود که مرتب خبر و تفسير امور شهري و مملکتي را به فرمانداري ها و مرکز خبر دربار تيموري گزار ش مي دادند و بطوري که مورخان ايراني و خارجي ذکر کرده اند تصميمات بزرگ مملکتي و سياست کشوري مبتني و متکي بر اخباز و گزارشهايي بود که وقايع نويسان و خبر نويسان تيموري به پايتخت مي فرستادند.در اوايل قرن چهاردهم ميلادي، حکمران معروف، غازان خان، فرمانرواي مغول گاهگاهي روزنامه هاي ديواري منتشر ودرشهرهاي مختلف پخش و نصب مي کرد. اين گونه روزنامه هاي ديواري معمولاً فرمانها غازان خان و دستور هاي دولتي بين مردم و رعاياي کشور مي بود و مخصوصاً در جاهايي که ماليات از طرف مأموران دولت دريافت مي شد، اخبار مقدار ماليات سالانه در روزنامه هاي دولتي منتشر مي گرديد تا اهالي هر شهر و دِه از مقررات آگاهي يابند و صاحب منصبان کشوري نتوانند ماليات اضافه و غير قانوني به مردم تحميل کنند. مقام«وقايع نويسي»که از زمان تيموريان در ايران رونق يافت به مدت چندين قرن در واقع تا پيدايش صنعت چاپ در ايران ادامه پيدا کرد.اين شغل مخصوصاً در قرن شانزدهم و هفدهم ميلادي در حکومت صفويه در امور دولتي نقش بسيار مهمي داشت جهانگرد معرف يي پترودلاواله که در زمان سلطنت شاه عباس به ايران مسافرت کرده است در سفرنامه خود ذکر مي کند وقتي شاه عباس در ميدان عمومي اصفهان نطق مي کرد، گزارش سخنراني او توسط وقايع نويسان نوشته شده در کاغذهاي منظم در نقاط مختلف شهر به ديوار نصب مي شد تا مردم از آن آگاهي يابند.
عنوان وقايع نويس و سمت او در دوره حکومت صفويها(1520 تا 1736 ميلادي)چنان رونق يافت که دوره هاي مختلف حکمراني شاهان اين سلسله، وقايع نويس در تمام جلسات دولتي که تصميمات مهم سياست داخلي و خارجي گرفته مي شد، شرکت نموده گزارش جامع آن را براي پخش و اطلاع اشخاص و گروه هاي مختلف ثبت مي کرده است.
به اين ترتيب عنوان وقايع نويس در ممالکي که زبان فارسي زبان رسمي و دولتي به شمار مي رفت رواج پيدا کرد و سمت خبرنگاري حوادث و تصميمات مهم مملکتي مورد حمايت و تشويق حکمرانان مختلف قرار گرفت. مثلاً در هند که زبان فارسي تا قرن هجدهم ميلادي زبان رسمي و دولتي به شمار مي رفت، وقايع نويسان به صورت خبرنگاران کنوني، تصميمات و حوادث مملکتي را براي اعضاي دولت و طبقه مهم مملکتي جمع آوري کرده و در آثار مختلف که به روز نامه هاي کوچک امروزي شباهت داشت ثبت مي کرده اند.
ابوالفضل دکني تاريخ نويس معروف به دوره ی حکمراني اکبرشاه در هند، در کتاب «آيين اکبري»به تفضيل راجع به نقش وقايع نويس دوره سلطنت اکبرشاه درهند صحبت کرده و وظايف خبرنگاري او را شرح مي دهد. تاريخ نويس ديگري به نام خافي خان د رکتاب خود به نام «منتخب الباب» گزارش مي دهد.روزنامه هاي کوچک فارسي توسط وقايع نويسان درهند منتشر مي شد، اخبار مملکتي را به مردم اطلاع مي داد و در واقع که نسخه هاي اين گونه روزنامه ها به همه مردم نمي رسيد، واقع نويسان ديگر نسخه آن را هر هفته در مسجد جامع براي مردم مي خواندند. در سال 1828 ميلادي جيمزتاد سرهنگ انگليسي در حدود صد نسخه از روزنامه هاي کوچک فارسي را که توسط وقايع نويسان هند منتشر شده بود و به دوران حکومت مغولها درهند تعلق داشت به انجمن سلطنتي آسيايي در لندن فرستاد شرح و محتويات اين خبرنامه ها در مجله انجمن سلطنتي آسيايي به سال 1908 ميلادي مفصل چاپ شده است.سمت و عنوان وقايع نويس تا اواسط حکومت قاجار در جلسات مختلف درباري و دولتي و عمومي رواج داشته است و به رسميت شناخته مي شود.مثلاً در دوره سلطنت فتحلي شاه(1797 تا 1824 ميلادي)در ميان وزرا، علما وررؤساي مختلف مملکتي که در «مجلس شاه»هميشه حضور داشتند، شاعر دربار،وقايع نوس وزرا از جمله حاضران بودند. تاريخ نويسان ايراني و خارجي در نوشته هاي خود از اهميت اين دو پست مهم:شاعر دربار، وقايع نويس روز، در حکومت فتحعلي شاه صحبت کرده اند.