تعریف بازاریابی از دید رهبران موفق‌ترین کسب‌‌و‌کارهای دنیا(قسمت دوم)

تعریف بازاریابی از دید رهبران موفق‌ترین کسب‌‌و‌کارهای دنیا(قسمت دوم)

ازاریابی واژه‌ای است که توصیف‌های بی‌شماری برای آن وجود دارد؛ بسته به نوع رسانه، مخاطب‌ و کسب‌و‌کار، بازار متحول و پویای امروزی، مفاهیم متنوع و وسیعی را برای «بازاریابی» بازتعریف می‌کند. بنابراین، شنیدن شرح‌های متفاوت از یک واژه‌ی واحد از زبان بازاریاب‌ها و صاحبان کسب‌و‌کار نسبت به مفهوم چند‌وجهی «بازاریابی» امری‌ کاملا بدیهی است. در این مقاله می‌خواهیم با ۵۰ تعریف بازاریابی از دید متخصصین مطرح و صاحب‌نام فعال در حوزه‌های مختلف کسب‌و‌کار در سراسر جهان آشنا شویم.

۷. توبی بلومبرگ
پروفسور فیلیپ کاتلر معتقد است که بازاریابی یعنی رفع نیازهای مشتری با هدف سودآوری است. اما تعریف بازاریابی از نگاه بلومبرگ از هدف اطلاع‌رسانی ویژگی‌های محصول فراتر می‌رود؛ بازاریاب‌ها برای ایجاد تجربه‌ای ۳۶۰ درجه مسئولیت دارند. مثلا در هر یک از شبکه‌های اجتماعی جهانی مختلف نیازهای ارتباطی متفاوتی پاسخ داده می‌شود. پس باید مدیوم‌های مختلف، روش کار و جایگاه هر یک را به خوبی شناسایی کرد. از اینرو، باید در پاسخگویی به نیازهای ارتباطی کاربر در شبکه‌ای مانند «توییتر» با کارکرد و رویکرد یک بازی آنلاین تبلیغاتی تفاوت‌هایی قائل شد. نقطه‌ی ارتباط با هر مشتری برای ارائه‌ی خدمات تا فروش باید به‌دقت بررسی شود و این موارد ملاحظات بازاریابی مدرن را تشکیل می‌دهد.


۸. مت بلومبرگ
بازاریابی در صورت اجرای صحیح، خود یکی از استراتژی‌های کسب‌وکار است؛ گزاره‌ی ارزشمند (وجه پرکشش یک شرکت یا محصول در نگاه مشتریان :value proposition)، استراتژی‌ بازار (راهکار عملی که چگونگی دستیابی یک شرکت به مشتریان و مزیت رقابتی را تبیین می‌کند :GTM strategy)، و جایگاه و تصویر جهانی برند در ذهن مصرف‌کننده (brand positioning). و بازاریابی به شیوه‌ی نادرست یعنی تهیه‌ی فهرست بی‌پایانی از کارهایی تبلیغاتی و انجام امور مختلف در جهت ارتقای برند که هرگز به سرانجام و نتیجه‌ی مشخصی نخواهد رسید.
در عصر حاضر، بازاریابی باید به طور عمده قابلیت سنجش اثربخشی، ثمربخشی و اندازه‌گیری میزان اهداف کسب و کار را داشته باشد. هنگامیکه بازاریابی به شکل درست انجام شود یعنی از نقطه «الف» آغاز و با نظم و دقت به نقطه «ب» برسد و سپس آمیخته با آمیزه‌های فرهنگ به سمت نقطه «ج» شتاب بگیرد.


۹. مارک بورجس
تعریف بازاریابی از دید مارک بورجس فرآیندی است که در آن هر شرکت نیازهای مشتریان را به درآمد تبدیل می‌کند.


۱۰. لیندا بایِر
به کمک طراحی، بازاریابی پیام/هدف درست را به همان فردی که باید می‌رساند. این رابطه به معنای یافتن فردی است که با محصول و خدمت شما به طرزی نامحسوس و وسوسه‌انگیزی ارتباط فردی برقرار می‌کند. بازاریابی می‌تواند به سادگی برقراری هوشمندانه‌ی ارتباطات هدفمند با افراد متخصص و مشتریان احتمالی در یک رویداد (event) یا به پیچیدگی کمپینی تبلیغاتی با هزینه‌ی چندین میلیون دلاری باشد. کمپینی که در آن انواع رسانه‌های چاپی، دیجیتالی، روابط عمومی، شبکه‌های اجتماعی و… در خدمت انتقال پیامی مشخص با هدفی واحد باشد. برخی از بهترین دست‌آورد‌های بازاریابی حاصل بهره‌گیری از ساده‌ترین خلاقیت‌هاست. گاهی اوقات سادگی بهترین استراتژی است.


۱۱. مارجوری کِلِی من
بازاریابی یعنی برند‌سازی کنید و دیگران را متقاعد‌کنید که برندتان یعنی محصول، خدمت و شرکت شما بهترین است و از رابطه‌ای که میان شما و مشتری شکل گرفته است، حفاظت کنید.


۱۲. اندرو کوهن
تعریف بازاریابی از نظر اندرو کوهن همان شناخت و رفع نیازها و خواسته‌های مشتریان است.


۱۳. هایدی کوهن
همگام با اهداف کسب‌وکار شرکت، بازاریابی منابع کمیاب مشتری، توجه و درآمد خالص را برای رسیدن به درآمدی سودآور جذب می‌کند. بازاریابی فرایند رساندن محصول یا خدمات از تولیدکننده به مشتری نهایی است. این فرایند از توسعه و تولید محصول آغاز می‌شود و تا فروش نهایی و خدمات پس از فروش ادامه می‌یابد. استراتژی بازاریابی شامل اهداف تجاری، مشتریان هدف، استراتژی‌های بازاریابی، راهبردهای بازاریابی و معیار‌های مرتبط با آن است.
کارکرد بازاریابی در طول تمام فرایند خرید مشتری ادامه می‌یابد؛ این فرایند شامل تحقیق و پرس‌وجو برای خرید، مشارکت در فرایند خرید، خرید، بعد از خرید (خدمات پس از فروش) است و تا وفادارشدن مشتری ادامه پیدا می کند.


۱۴. سُل کُلت
بازاریابی یعنی فراهم آوردن شرایطی که مشتری با تجربه‌ی آن مجاب به برقراری ارتباط شخصی می‌شود و تمایل دارد که این تجربه‌ی خوشایند را با دیگران به اشتراک بگذارد.


۱۵. جف کالتر
بازاریابی یعنی روایتی جالب توجه از کسب‌و‌کار خود برای جلب‌نظر مشتریان، شرکا، سرمایه‌گذاران، کارکنان و همه‌ی افرادی که با شرکت در تعامل هستند. این روایت شما به مشتری کمک می‌کند که تصمیم بگیرد آیا به محصول شما به عنوان یک کالای خوشایند نگاه کند یا از آن تصویری از یک کالای ضروری ناخوشایند در ذهن خود داشته باشد. این شیوه‌ی تعامل افراد با برند شما است. این در‌حقیقت تاثیر واقعی برند شما در آغاز ارتباط، میانه‌ی راه و در پایان رابطه با مشتری است.


۱۶. استیو داوسُن
بازاریابی یعنی کالاهایی که مرجوع نمی‌شوند و مشتریانی که دوباره برای خرید محصول ما باز‌می‌گردند.


۱۷. سَم دِکِر
بازاریابی یعنی ایجاد ارتباط میان مشتری و محصولات، برند و کسب‌و‌کار شما به طریقی که مشتری تمایل داشته باشد محصول شما را بخرد. یا همان‌طور که رجیس مک کنا می‌گوید: «بازاریابی یعنی همه چیز.»


۱۸. شناندو دیاز
بازاریابی دارای کمترین رابطه با ارائه‌‌دهنده‌ی خدمات است و در عوض ارتباط تنگانگی با خود مشتری دارد. بازاریابی با جهت‌دهی صحیح و خلق حس همراهی در درون ذهن مشتری و پاسخگویی به نیاز‌های مشتری به طور همزمان با تثبیت جایگاه ارائه‌دهنده‌ی خدمات نزد مخاطب، تصویری از یک مرجع و مشاور قابل‌اعتماد را در ذهن ایشان شکل می‌دهد.
بازاریابی درست و خوب، جاده‌ای دوطرفه است و خواسته‌های مشتریان را درک می‌کند و آن ها را محقق می‌سازد.


۱۹. استیو دیکستاین
تعریف بازاریابی از نظر دیکستاین به خشنود کردن مصرف کننده، مشتری یا کاربر با ایجاد کسب منفعت یا دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده خلاصه می‌شود.


۲۰. آنتوان دایدیِن
بازاریابی ضرورتا به منظور ارتقای اهداف مشترک سازمانی یک شرکت به ارتباطات برون‌سازمانی می‌پردازد. این ارتباطات، فرایندی است که شرکت‌ها برای رسیدن به اهداف اصلی و نهایی خود از تمام ابزارهای ارتباطی مانند تبلیغات، بازاریابی و فروش و… در قالب یک بخش واحد و متمرکز به طرزی کارآمد استفاده می‌کنند.


۲۱. جِنی دیِتریش
بازاریابی، در‌حقیقت برندسازی، نام‌گذاری، قیمت‌گذاری و ایجاد پلی است میان رسانه‌هایی که در ازای استفاده از آنها هزینه می‌دهیم و رسانه‌هایی که از آنها درآمد نیز کسب می‌کنیم. بازاریابی، فروش نیست


۲۲. سالی فالکو
بازاریابی نوین مشتری‌محور است و عامل این تمرکز، شبکه‌های اجتماعی است. بازارها بار دیگر گفتمانی شده است. بازاریابی یعنی شناخت بازار، تولید محصول مناسب، ایجاد انگیزش برای خرید یک محصول و اطلاع‌رسانی آن محصول در بازار هدف (مشتریان بالقوه). امروزه دیگر کیفیت خوب کافی نیست. گذشت آن زمانی که مشتری فقط برای کیفیت برتر به سراغ محصولی می‌رفت. در واقع، دیگر فروش مداوم یک محصول بدون اطلاع‌رسانی و تبلیغات مناسب و نیز بازاریابی هوشمند امکان‌پذیر نیست.


۲۳. جِیسن فالز
بازاریابی کمک کردن به مردم برای خرید محصول و خدمات شما است.


۲۴. سَم فیورلا
بازاریابی، در‌واقع «بازی‌ساز» اصلی کسب‌و‌کار شما است. یادتان نرود که کلیدی‌ترین و بهترین بازیکن هر تیمی، لزوما بازیکنی نیست که مدام گل به ثمر می‌رساند، بلکه مهره‌ای مؤثرتر است که شرایط و موقعیت‌های گل را خلق می‌کند و در اصطلاح بازی‌ساز است. هر تیم حرفه‌ای بازاریابی برای عملکرد کارا در زمین بازی، سریعا شرایط رقیب را بررسی می‌کند، نقاط ضعف و قوت آنها را درمی‌یابد و با تحلیل درست و نگاه استراتژیک امکانات لازم را در اختیار فروشنده قرار می‌دهد. در‌حقیقت، این بازاریاب بازی‌ساز است که پاس گل را به فروشنده می‌دهد.

نظرات

Captcha