در بازاریابی ورزشی دو مفهوم اساسی داریم، مفهوم اول، استفاده از روشهای بازاریابی برای فروش محصولات و خدمات ورزشی، و مفهوم دوم، بازاریابی محصولات غیرورزشی از طریق ورزش است. مثل سایر روشهای بازاریابی، بازاریابی ورزشی هم به دنبال تشخیص و برآورده کردن نیازها و خواستههای مصرفکننده است و برای رسیدن به این هدف، خدمات و محصولات مرتبط با ورزش به مصرفکننده ارائه میشود. با این روش، برخلاف بازاریابی معمولی میتوان مشتری را به استفاده از محصولات و خدمات غیر ورزشی هم تشویق کرد.
درک این مفهوم ضروری است که بازاریابی ورزشی به معنی بازاریابی محصولات ورزشی و همچنین استفاده از ورزش به عنوان ابزاری برای بازاریابی سایر محصولات و خدمات است. شناخت این دو جنبه از بازاریابی ورزشی نقش مهمی در درک شیوههای متنوع استفاده از ورزش دارد. با این حال، مشکل این است که این دو بعد، بیشتر روی بخش فروش بازاریابی ورزشی تأکید میکنند. قبل از هر اقدامی باید تحلیل و آنالیزی طولانی و راهبردی صورت گیرد و مشخص شود مشتریان ورزش به دنبال چه هستند و بهترین راه ارائهی آن به مشتریان کدام است. در نتیجه، بازاریابی ورزشی را باید مجموعهای شامل برنامهریزی و انجام فعالیتهایی مربوط به تحویل محصول و خدمت ورزشی به مشتری دانست.
محصول و خدمات ورزشی باید قبل از فروش، جایی در ذهن مشتری داشته باشند، پس مشتری باید از وجود آن محصول یا خدمات آگاه باشد و به نحوی نسبت به آن واکنش نشان داده باشد. فرایندی که طی آن واکنش و پاسخ مشتری به دست میآید، «برندینگ» نام دارد و هنگامی که برندی ورزشی در ذهن مشتری جا بگیرد، آن برند موقعیت خود را تثبیت کرده است.
نتیجهی برندینگِ خوب و کسب جایگاه مستحکم در بازار فقط معاملهای خوب نیست. به عبارت دیگر، بازاریابی ورزشی نشاندهندهی رابطهای مداوم بین برند ورزشی و مصرفکنندهی آن است.
آشنایی با سه مفهومی که در ادامهی این مقاله به آن خواهیم پرداخت کمک میکند تا تعریف کاربردی و روشنی از بازاریابی ورزشی داشته باشیم.
ابعاد بازاریابی ورزشی
حال که به تعریف بازاریابی ورزشی پرداختیم، خوب است دوباره به دو بعد بازاریابی ورزشی برگردیم. همان طور که گفتیم در حالت اول خدمات و محصولات ورزشی را به صورت مستقیم به مشتری عرضه میکنند، در حالت دوم، برای محصولات و خدمات غیر ورزشی، از طریق ورزش، بازاریابی انجام میدهند. به عبارت دیگر بازاریابی ورزشی یعنی بازاریابی محصولات ورزشی و همچنین بازاریابی از طریق ورزش. برای مثال، بازاریابی برای تجهیزات ورزشی، مسابقات حرفهای، رویدادهای ورزشی و باشگاههای محلی، بخشی از بازاریابی محصولات و خدمات ورزشی هستند. تبلیغ تیمهای ورزشی، تبلیغ قهرمانان ورزش، فروش بلیت مسابقات و توزیع لباسهای ورزشی مثالهای سادهی دیگری از بازاریابی ورزشی هستند.
به عکس، بازاریابی از طریق ورزش به معنای فروش محصولات غیرورزشی از طریق ورزش و رویدادهای مربوط به آن است. تبلیغ غلات صبحانه توسط یک قهرمان ورزش، پشتیبانی یک رویداد ورزشی توسط یک سازمان و یا توزیع خوراکیهای تولیدی یک برند خاص در مسابقات ورزشی مثالهایی از بازاریابی ورزشی برای محصولات غیر ورزشی هستند.
فلسفه، اصول، فرایند و ابزار بازاریابی ورزشی
بازاریابی ورزشی مفهومی دارای سلسهمراتب است، دانستن این موضوع به درک بهتر مفهوم این نوع بازاریابی کمک میکند. بنابراین بازاریابی ورزشی شامل سطوحی است. در سطح پایه، فلسفه و باورهای مربوط به مفهوم بازاریابی ورزشی جای دارد.
دانستن فلسفه بازاریابی فقط مختص مدیران بازاریابی و بخشهای بازاریابی سازمانهای ورزشی نیست. در فلسفهی بازاریابی، خواستهها و نیازهای مشتری، قلب هر تصمیم را میسازد. البته باید این نکته را اضافه کنیم که نیازهای مشتری باید مکمل اهداف سازمان باشند. در دنیای تجارت، هدف اصلی، کسب سود بیشتر است اما در سازمانهای ورزشی معمولا هدف برنده شدن و یا ایجاد علاقه به ورزش یا آن واحد ورزشی است. فلسفهی بازاریابی ایجاد وضعیت برد-برد برای سازمان و مشتریان سازمان است، اما شکی نیست که اگر نیازهای مشتریان برطرف نشود، هیچ بردی در کار نخواهد بود.
در سطح دوم، بازاریابی ورزشی را به عنوان یک پروسه و فرایند در نظر میگیرند، چرا که شامل مجموعهای از فعالیتها و مراحل است. به عنوان مثال، بازاریابی ورزشی شامل مراحل تحقیق، تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، توسعه، پیادهسازی و ارزیابی است.
در سطح سوم، میتوان بازاریابی ورزشی را مجموعهای از اصول دانست، زیرا شامل ایدهها و مفاهیم متعدد است و برای کسانی که با بازاریابی ورزشی سروکار دارند به عنوان یک راهنما ویژه عمل میکند.
در آخر و در عملیاتیترین سطح، اصول بازاریابی ورزشی میتوانند با کمک ابزارهای خاص اجرا شوند. ابزارهای تحلیلی و فعالیتهای خاص که روزانه انجام میشوند جزو این ابزارها به حساب میآیند.