سینمای مدرن قسمت دوم

سینمای مدرن قسمت دوم

اما اکنون اجازه دهید چندین قدم عقب برویم. به هر حال، سینما همواره مدرن بوده است

چاپ آنلاین

بیچارد و وارث: اما اکنون اجازه دهید چندین قدم عقب برویم. به هر حال، سینما همواره مدرن بوده است - یک پرچم جنگی علیه دنیای قدیم است. کودک قرن بیستم، هر دو از فناوری ارتباطات صنعتی است و همچنین وارث یک رمانتیسم خاص در چاپ آنلاین هنر و اندیشه است. این تبدیل به یک ترکیب قوی شد: به عنوان یک رسانه تولید انبوه، سینما Age Age Machine را با تمام اعتقاد به پیشرفت و کارایی در چاپ آنلاین تولید نشان داد. و به عنوان یک فرهنگ عامه پسند، به طنز، انرژی، ریتم و حیاتی سرگرمی های کم، از سیرک تا کمیک استریپ، از طریق تمام اشکال تئاتر بلوار و موسیقی تانک پانک آلی، به طرز وحشیانه ای برخورد کرد. در بالا از آن، سینما برای برداشتن رویای کارآمدی واگنر از Gesamtkunstwerk یا مجموع هنر کارگردان شد: هر نوع هنر پیشین را از بین برد و آنها را به یک عروق فوق العاده بیان کرد، به همین ترتیب روانشناسی و پلاستیک.

آنچه این بدان معنی است این است که از همان ابتدا سینما - همانطور که ساموئل فولر بی مورث در Pierrot le fou (1965) گودارد گفته است - همه چیز درچاپ آنلاین مورد احساسات است. نه فقط احساسات جدید و عاشقانه داستان ها و شخصیت های آنها، بلکه احساسات منحصر به فردی که توسط رسانه های سینمایی ایجاد شده (یا سینماگر، همانطور که فرانسوی آن را خوانده است): سرعت، دلیری، احساسات هر نوعی که از درگیری جنبش و سکوت، و یا (بعدا در تاریخ آن) سکوت و صدا.

سینما همواره در مورد عصبانیت خود از حوادث سنتی سینما و طرح بزرگ آن، آن را به عنوان خود بیانگر بیانگر (به عنوان آلمان) و یا امپرسیونیست (همانطور که در فرانسه) نامیده می شود، اسپری آن را در سراسر صفحه چهار گوشه: چشم انداز های گسترده و کوچک بارش باران به طور یکسان لرزید چهره ها و بدن ها در جهان هایی که مشاهده می شدند، حل شدند و از طریق آنها حرکت می کردند؛ قطارها و یا حیوانات، در مورد در قاب، توجه ما را از خط طرح خطی منحرف کرد. این همان چیزی است که فیلسوف ژاک Rancière به عنوان طیف وسیعی از احساسات - انسان و غیر انسان، فراتر از انسان، پس از انسان - و مرتبط با سن زیبایی که سینما مربوط می شود (Rancière 2006) توصیف کرد. و تقریبا همه هیجان انگیزترین نظریهپردازان سینما - واچل لیندسی، بلا بالز، ژان اپستاین - ژن اپستاین را به عنوان معتقدان واقعی تبدیل کردند تا شاهد این تحولات واقعیت از طریق دستگاه سینمایی باشند.

این گرایش - به بیش از حد، به انتزاعی، به طور کامل و غیر منطقی عاطفی - توضیح می دهد که چرا حتی در چاپ آنلاین ظاهرا واقع گرایانه ترین آن، سینما به نظر بسیار اسرارآمیز می رسد. هر چیزی که بر روی صفحه نمایش دیده می شود یا از طریق صفحه شنیده می شود، بزرگتر و قابل توجه تر از خود، سنگین تر و عمیق تر است، نوع دیگری از گرانش دارد: برای لحظه ای، هر جزئیات به نظر فوق العاده چشمگیر و مهم است، اما این لحظه زودگذر - سلولوئید از طریق پروجکشن رول می دهد - و از این رو جزئیات جزء وزنی نیستند، یک حافظه ی بی نظیر است. ریموند بلور، نظریه پرداز واقعی، یک واقعیت غیر واقعی که ما آن را فیلم می نامیم، یک واقعیت عکس برداری شیمیایی است که همچنین یک توهم ذهنی و احساسی است (Bellour 2000).

به خلبان کلاسیک
بنابراین فیلم - هر فیلم - نمونه یا تصویری از مدرنیته است: شکل جدیدی از تولید فرهنگی که نوع جدیدی از شیء هنری را در جهان به ارمغان می آورد و نوع جدیدی از درک را برای بیننده ای که به تاریکی جمعی غم انگیز فرو می رود . اما آیا هر فیلم به عنوان نمونه ی عمدی از مدرنیزم هنری است؟ بدیهی است؛ جنبش های آوانگارد صریح، هر چند جالب است که آنها ممکن است (همانطور که در تجربه های شوروی سرگئی آیزنشتاین و ژیگ ورتوف، یا سورئالیسم لوئیس بونوئل و سالوادور دالی)، در چاپ آنلاین سینمای جهان همواره حاشیه ای بوده است. اکثر سینما - قطعا اکثر سینما برای اهداف تجاری تولید می شود - به شکل خاصی از محدودیت تنظیم شده، نوعی انضباط است که به عقب کلاسیکایی می انجامد: فیلم متعادل، به خوبی شکل گرفته، داستان درست گفته شده، قوانین ایجاد شده از هنر حرفه ای ساخت.

نظرات

Captcha