سازمانهای بازاریابیمحور مثل پرتو لیزری روی نیازها و خواستههای مشتری متمرکز میشوند. تقاضاها را پیشبینی و از طریق تبلیغات بزرگنمایی میکنند و آنها را برآورده میسازند.
متاسفانه شرکتهای زیادی یا متوجه این روشهای پایهای نیستند و یا فاقد اراده لازم برای اجرایی کردن استراتژیها هستند. در واقع بیشتر آنها زمانی به فکر فعالیتهای بازاریابی میافتند که فروش آنها افت کند. البته اگر به فکر بیفتند!
چرا برنامههای بازاریابی شکست میخورد؟
- عدم درک آینده. بازاریابی موفق یک «سرمایهگذاری» برای آینده شرکت شماست. خلاق باشید و روی فرصتهای جدید تمرکز کنید. همیشه به راههای جدیدی فکر کنید که موجب جلب توجه به خدمات شما میشود.
- عدم اندازهگیری نتایج. مثل هر ابتکار عملی، پروژههای بازاریابی هم باید آزمایش و اندازهگیری شوند. برای اندازهگیری نتایج فردی را مشخص کنید که اطلاعات فروش و مشتریان را ثبت کند. این فرد باید به دادههای درآمد و هزینهها دسترسی داشته باشد. پس از آماده شدن این اطلاعات، آنها را تحلیل کنید و سپس برای بهترین راهکارها پول خرج کنید.
- دخالتهای بیش از اندازه. بعضی از مدیران عامل یک برنامه بازاریابی را تایید میکنند، اما بعد از آن به طور دایم در آن تغییرات میدهند. گاهی اوقات بهترین کار انتظار است تا زمانی که تلاشهای بازاریابی قابل اندازهگیری شوند.
بعد از آن میتوان اصلاحات را در برنامه انجام داد. دخالتهای مداوم تنها نتایج را خراب میکند و موجب دلسردی افرادی میشود که وظیفه پیشبرد فعالیتهای بازاریابی را به عهده دارند.
برای برخی شرکتهای چاپی، ایجاد یک بخش بازاریابی مجزا با تمام امکانات ممکن است بسیار پرهزینه و غیرعملی باشد. در این شرایط یک گزینه، استخدام مشاور بازاریابی حرفهای است تا به شما کمک کند مطمئن شوید خدماتتان آن طور که باید پاسخگوی نیاز مشتری است.
برای حداکثر بهرهوری از مشاور بازاریابی به دو نکته توجه کنید:
- با اهداف مشخص آغاز کنید. معلوم کنید از مشاور چه چیز میخواهید و کارها را به تعویق نیندازید. به یاد داشته باشید که هیچ کس به اندازه شما فرهنگ و تاریخچه شرکتتان را نمیشناسد. بنابراین تمام جزییات را برای مشاور شرح دهید تا او هم اطلاعات کافی برای کار داشته باشد.
- مشاور را در حالت تعلیق نگذارید. مشاوری که استخدام میکنید متخصصی است که از ابزارهای خاصی برای حل معضلاتی در معاملات روزمره، استفاده میکند. اگر با او همکاری کنید، بهتر از آن است که همه چیز را به او واگذار کنید که ناچار باشد به تنهایی همه چیز را کشف کند.
استراتژی بازاریابی
بازاریابی موثر در کسب و کار، خود به خود ایجاد نمیشود. بیشتر شرکتها وقتی به مشتریان میرسند، خدمات و محصولات خود را معرفی میکنند و به آنها توضیح میدهند که چرا باید این خدمات و محصولات را بخرند. البته این کار شیوهای است که بیشتر فروشندگان برای فروش به کار میگیرند، اما اغلب فراموش میکنند که توضیح بدهند یک محصول چگونه میتواند برای مشتری سودمند باشد. درصورتی که مشتری تنها زمانی جذب میشود که به او بگویید آنچه شما به او ارایه میکنید چگونه زندگی یا کسب و کار او را بهتر میکند.
البته تا وقتی که خواسته مشتری را نشناسید نمیتوانید از مزایای محصول یا خدماتتان برای او صحبت کنید. اینجاست که تحقیقات بازار وارد عمل میشود.
گام اول در تحقیقات بازار، تعیین چیزهایی است که باید بدانید. آیا به فکر ورود به یک بازار جدید هستید یا بخشی جدید از بازار و یا ارایه محصولی جدید مشخص کنید:
- اندازه فعلی بازار مورد نظر چقدر است؟
- بازار با چه سرعتی در حال رشد است؟
- چگونه میتوانیم به بازار دست پیدا کنیم؟
- آیا بازار مورد نظر ما به گروههای مختلف مشتریان قابل تقسیم است؟
- چه چیز خدمات یا محصول ما را در بازار متمایز میکند؟
- چه نوع مردمی خریدار خدمات یا محصول ما هستند؟
- مهمترین معیار انتخاب برای مشتریان ما چیست؟ (قیمت، کیفیت، زمان
تحویل و ...)
- مشتریان، کدام ویژگی رقیب ما را دوست دارند که ما فاقد آن هستیم؟
چاپ آنلاین ارایه دهنده خدمات در صنعت چاپ.